هارمونی

دست نوشته های هنری

هارمونی

دست نوشته های هنری

چهار تفاوت گرافیک و نقاشی

 

 

 

چهار تفاوت گرافیک و نقاشی  

 

۱) تفاوت اول، هنر و رسانه است. نقاشی عموما زیرمجموعه هنر است که این هنر شدت و ضعف دارد اما گرافیک همیشه هنر نیست. گاهی هم تبدیل به رسانه میشود ؛ مثل وقتی که در خدمت تبلیغات (تجاری، فرهنگی و سیاسی) قرار میگیرد. البته گاهی هم تلفیقی از هنر و رسانه است. درست مثل زمانی که در خدمت رسانه ها (چاپی، الکترونیکی، دیجیتالی و سایر) قرار میگیرد. بطور کلی آنگاه که هنر مطلق است garphic art و وقتی که رسانه و یا تلفیقی از رسانه و هنر است graphic design نامیده میشود. در پستهای بعدی راجع به این موضوع بیشتر خواهم گفت.



۲) تفاوت دوم، برقراری ارتباط را شامل میشود. در مواجهه با نقاشی، وظیفه برقراری ارتباط به عهده مخاطب است و اوست که باید تلاش کند تا با اثر هنرمند نقاش ارتباط برقرار کند. اما در گرافیک برعکس است و وظیفه برقراری ارتباط بر دوش خود اثر گرافیک نهاده شده یعنی اثر گرافیکی، بایستی تلاش کند تا مخاطب را به طرف خودش جذب کند نه اینکه مخاطب زور بزند تا محتوای اثر گرافیک را درک کند.



۳) تفاوت سوم را به شخصی و غیرشخصی بودن این دو اختصاص میدهم. "اثر" نقاشی کاملا شخصی است و گویای حرف و فکر هنرمند نقاش است بدون در نظر گرفتن مخاطب. از این رواست که میگوییم او میتواند چنین تصور کند : خورشید؛ مثلث سبز ، زمین و صحرا ؛ آبی و آسمان ؛ قرمز چهارخانه با گلهای درشت صورتی (!!) . ولی در "اثر" گرافیک تقریبا چنین تصوراتی شدنی نیست (بحث تصویرسازی در گرافیک، چیز دیگری است). چرا که گرافیک "شخصی" نیست و میخواهد ارتباط برقرار کند یعنی بایستی مخاطب را در نظر بگیرد. اثری که در طراحی و تولید آن، مخاطب نقشی نداشته باشد نمیتواند "اثر" گرافیکی موفقی باشد.



۴) تفاوت چهارم را تقریبا همه میدانند. نقاشی تکثیر نمیشود حداقل با هدف تکثیر، ارائه نمیشود. اما گرافیک براساس تکثیر، طراحی و تولید میشود. واضح است که منظور از تکثیر، تمام گونه
های آن است

 (چاپ، فیلمهای اپتیک، فیلمهای مگنت، امواج الکترونیکی و . . . ) .آثار تک نسخه ای در گرافیک جایگاهی ندارند چرا که هدف برقراری ارتباط را، عملیاتی نمیکنند. متاسفانه بی توجهی به این مسئله هم باعث شده که این روزها، گرافیک به سمت نمایشگاهی و جشنواره ای شدن پیش برود.

هفت علت مهمی که همیشه مانع خلاقیت شماست

  

                                    

 

هفت علت مهمی که همیشه مانع خلاقیت شماست

یا تا به حال در شرایطی بوده اید که به خودتان بگویید «من هر چه قدر تلاش کنم باز هم موفق نخواهم شد؟» وقتی همیشه با وجود تلاش فراوان شکست بخورید یعنی یک جای کارتان از ریشه خراب است. یکی از این «جا های کار» قوه خلاقیت است! اگر در هر کاری هیچ خلاقیتی از خود نشان ندهید در آن کار موفق نخواهید بود.

هر عنوانی که داشته باشید در کارتان به خلاقیت نیاز دارید پس منتظر معجزه نباشید و از همین حالا با همین مطلب دوران خلاقیت و موفقیت در زندگی تان را شروع کنید ، روی علت های زیر دقیق فکر کنید. هر کدام که راجع به شما صادق است را به خاطر بسپارید و در طی زمان مرحله به مرحله راه حل های آن را کشف کرده و سعی کنید حلش کنید.

ادامه مطلب ...

شگردهایی برای عکاسی در پاییز

                            شگردهایی برای عکاسی در پاییز  

 

 

       

         

 

 

پاییز، بهار دوم است!  
وقتی که هر برگ، گلی است خوش رنگ و زیبا.

یکی از بهترین فصول  برای عکاسی، پاییز است. تنوع و جذابیت صحنه های پاییزی آنقدر زیاد است که کمتر کسی است که وسوسه نشود تا یک سری عکس پاییزی بگیرد.

در صورتی که به یک سری نکات توجه کنیم، می توانیم عکسهای فوق العاده ای از پاییز بگیریم. مهمترین شاخصه عکسهای پاییزی، رنگ و نور آنهاست. کلا عکسی که رنگ های زنده داشته باشد ارزشمند است ولی در مورد عکسهای پاییزی، رنگ اهیمت بیشتری پیدا می کند. در این مطلب سعی شده است تا یک سری از تجربیات شخصی ام در رابطه با عکاسی در فصل پاییز به طور خلاصه آورده شود.

  • در هر زمانی از روز می توان سوژه های خوب پاییزی را پیدا کرد و از آنها عکاسی کرد. لیکن بهترین زمان برای عکاسی در پاییز صبح (بعد از طلوع خورشید) و نزدیک غروب است. حتما عبارت “ساعت های طلایی” را شنیده اید. این ساعت ها شرایط نوری بسیار مناسب است و مایل تابیدن نور خورشید طول موج نوری ایجاد می کند که همه رنگ ها را گرم می کند. رنگهای قرمز و طلایی در این ساعت ها بسیار خوب ثبت می شوند.
  • استفاده از فیلتر پولاریزه بسیار مفید خواهد بود و رنگهای قوی و موثری ثبت خواهند شد. معمولا از فیلتر پولاریزه برای ثبت رنگ آبی آسمان استفاده می شود، ولی استفاده از آن در عکسهای پاییزی نیز بسیار موثر است.
  • دیافراگم بسته، یکی از شگردهایی است که برای بدست آوردن رنگهای قوی استفاده می شود. از شماره های بزرگ F-Stop استفاده کنید و زمان نور دهی را بالا ببرید.
  • از ISO بسیار پایین استفاده کنید و از حساسیت های بالا پرهیز کنید. هرچه حساسیت پایین تر باشد رنگها بهتر ثبت می شوند. این مورد خیلی جاها جواب می دهد.
  • یک یا دو استپ نور را کمتر ثبت کنید. سعی کنید یک یا دو استپ نور را از آنچه به نظر می رسد کمتر ثبت کنید. در خیلی مواقع این کار باعث می شود تا کنتراست نوری خوبی ثبت می شود، رنگ ها نیز جا افتاده تر شوند. بعدا در صورتی که لازم باشد می توان در نرم افزار کمی کار را روشن کرد.
  • تراز سفیدی (White Balance) در دوربین های دیجیتال بسیار مهم است. کافی است با کمی دقت و انتخاب حالت درست به هدف مورد نظر رسید. استفاده از مد “هوای ابری” (Cloudy) در پاییز، رنگها را می کند (لازم نیست که حتما هوا ابری باشد). همچنین می توان در نرم افزارهای RAW Processor کلوین را بالا برد تا گرمی رنگها تقویت شود. البته باید دقت کرد که در این کار زیاده روی نشود وگرنه رنگها غیر واقعی به نظر می رسند. در دوربین های فیلمی، به جای تراز سفیدی(White Balance) ، از فیلترهای مختلف برای بدست آوردن محیط های رنگی مختلف استفاده می شود.
  • حتما پشت به خورشید عکاسی کنید. عکاسی رو به خورشید باعث می شود تا حالت ضد نور ایجاد شود و کنترل نور بسیار مشکل می شود، رنگها ضعیف می شوند و همچنین تابش نور خورشید در لنز (lens flare) از کیفیت کار می کاهد. در صورتی که رو به خورشید عکس میگیرید از هود لنز استفاده کنید.
  • استفاده از سه پایه را در الویت کار قرار دهید. اگر در عکاسی از صحنه های پاییزی موارد فوق را اجرا می کنید حتما به سه پایه نیاز دارید. برخی از تکنیک های بیان شده در بالا باعث می شوند تا از سرعت ثبت پایین تری استفاده شود و بدون سه پایه کار کمی سخت می شود. ضمن اینکه در هوای بارانی، حفاظت دوربین در مقابل باران راحت تر است و با استفاده از چتر یا یک پوشش ضد آب راحت تر می توان عکاسی کرد.
  • سعی کنید به دنبال کنتراست های رنگی بگردید، مثل تقابل رنگ آبی آسمان با قرمز و طلایی و یا سبزی چمن ها با زردی و قرمزی برگها.
  • همیشه به دنبال ثبت کل منظره نباشید، هر یک از برگ ها می توانند سوژه خوبی برای تهیه عکسی با زاویه بسته (Close up) باشند. بافت ها و جزییات در پاییز سوژه های بسیار خوبی هستند.    

       

 

 

هنر و آرامش

 

                                         هنر و آرامش  

شاید تا به حال حس کرده باشید که رنگ‌ها چگونه می‌توانند شما را آرام کنند. به‌طور حتم، بارها برای شما پیش آمده است که از دیدن رنگ طلوع آفتاب یا آبی بیکران دریا، تمام خستگی‌های خود را فراموش کرده و احساس شادمانی و خوشبختی کرده باشید.
روانشناس‌ها معتقد هستند که رنگ‌ها تأثیر روانی عمیقی بر انسان می‌گذارند. برای نمونه، دکترها در اتاق عمل از لباس سبز استفاده می‌کنند که بیمار با دیدن آنها قبل از بیهوشی دچار استرس و وحشت نشود و احساس آرامش را به او منتقل کنند. در هنر نقاشی، رنگ‌ها به دو دستهٔ گرم و سرد تقسیم می‌شوند. رنگ‌های گرم ایجاد شادمانی، نشاط، حرک و هیجان می‌کنند. در حالی که رنگ‌های سرد، منجر به سکوت و آرامش می‌شوند.
● رنگ‌ها
یکی از رنگ‌های گرم، رنگ قرمز است که به شما احساس اعتمادبه‌نفس و شادابی می‌دهد: اما در زمانی که احساس عصبانیت می‌کنید، استفاده از رنگ قرمز ممکن است باعث افزایش خستگی و عصبانیت شما بشود، بنابراین در مواقعی که احساس کسالت روحی و جسمی می‌کنید، از این رنگ استفاده نکنید. افراد کمی هستند که از این رنگ در لباس‌های خود استفاده می‌کنند. در کل، رنگ قرمز برای آرامش و استراحت آنچنان سودمند نیست، زیرا هیجان و تحرک را در انسان بیدار می‌کند.
رنگ‌های نارنجی و زرد، به‌علت گرما انرژی که در خود دارند، برای زمان استراحت مناسب نیستند، ولی برای آن زمانی که شما خواستار اعتمادبه‌نفس، شجاعت، پشتکار و حرکت به سوی موفقیت هستید، بسیار مناسب می‌باشند.
رنگ‌های سبز، آبی و بنفش، رنگ‌های سرد هستند. این رنگ‌ها در طبیعت به‌صورت فراوانی وجود دارند. آسمان بیکران، آبی است دریاهای نیلگون، گاهی آبی و گاهی سبز و جنگل‌ها همیشه سبز هستند رنگ‌های سرد به‌علت احساس سکون و عدم تحرکی که دارند، آرامش و آسودگی را ایجاد می‌کنند. پرده ملحفه و روتختی سبز رنگ، در خواب عمق بسیار مؤثر هستند. ثابت شده است که رنگ آبی برای قلب مفید است و عصبانیت را از بین می‌برد.
رنگ‌های سفید و خاکستری به‌طور معمول، خنثی هستند و احساس خاصی به بیننده القاء نمی‌کنند. استفاده از این رنگ‌ها به‌صورت خالص نه ایجاد آرامش کرده و نه فرد را هیجان‌زده می‌کشند.

ادامه مطلب ...

لبخند بزن مثل مونالیزا

 

 

                           

                             لبخند بزن مثل مونالیزا   

  

ترکیب بندی 


وقتی امروز به تابلوی مونالیزا نگاه می‌کنیم و می‌بینیم چقدر ترکیب‌بندی استاندارد و ساده‌ای دارد، می‌فهمیم چطور توانسته خطوط جدیدی را برای استاندارد‌های قبل از خود وضع کند و چرا قرن‌‌هاست که عکاسان و نقاشان پرتره از این استاندارد برای پرتره‌های خودشان استفاده می‌کنند. در این ترکیب‌بندی که به ترکیب‌بندی ذوزنقه‌ای معروف است، دستها در حالتی قرار می‌گیرند که در پایین تصویر از هم باز هستند و فرم آنها به گونه‌ای است که ناخودآگاه چشم را به سوی چهره سوژه هدایت می‌کنند. این یکی از دلایلی است که وقتی به لبخند ژوکوند نگاه می‌کنید کمتر حواستان به دستهای سوژه است.  

                   

ادامه مطلب ...