هارمونی

دست نوشته های هنری

هارمونی

دست نوشته های هنری

نشانه یا آرم چیست

 

   نشانه یا آرم چیست 

 

نشانه بیان مفهوم یا شکل چیزی است که در قالب شکلی دیگر در ذهن متجلی می شود و آن را باید روی کاغذ ثبت کرد و تماما بیانگر چیزی است که عینیت پیدا کرده است

طراحی نشانه ،اصطلاحی برای هماهنگ سازی نیازهای نشانه های مسیر یابی ،آموزشی و اطلاع رسانی به کار می رود.ضمنا نشانه ها در تمام علوم مورد مطالعه قرار می گیرند .بخصوص امروزه در حوزه نقد هنری و ادبی هنرهای تجسمی و رسانه مورد توجه قرار گرفته و نقش عمده ای را ایفا می کنند.

از جمله کاربرد نشانه به صورت وسیع در گرافیک نمایان است.  

انواع نشانه 

 

1-نشانه هندسی (دایره ،مثلث ،مربع و ترکیبی)

2- نشانه بازنمایی شده (برگرفته از طبیعت)

3- نشانه های نوشتاری بر پایه زبان(حروف و خط)  

نشانه های هندسی دایره  

خصوصیات نشانه های هندسی دایره :متحرک ،دارای حرکت دورانی و بدون نقطه آغاز و پایان به سمت درون و مرکز متمایل است  یکپارچگی دایره در تفکیک ،ترکیب ،اضافه و حذف از بین می رود و تبدیل به شکلی بغرنج ،پیچیده دارای جهت و جانبدارانه است.

خصوصیت دایره به سمت اشکال و خطوطی که با آن ترکیب یا حذف شده است متمایل می شود و تحت تاثیر عمودها ،افق ها ،مورب ها و منحنی ها قرار می گیرد.

برای طراحی نشانه و برقراری هویت و ایجاد مفهوم و قرارداد است و اشکال هندسی از جمله دایره با خطوط و اشکال دیگر ترکیب و به صورت مفهومی در نشانه ها به کار می رود.  

نشانه هندسی مربع  

از اشکال اصلی با چهار ضلع و زاویه یکسان (قائم)است.

خصوصیت نشانه هندسی مربع:ایستا ،دارای توازن ،چهار زاویه که به واسطه متقابل بودن موجب ایستایی و خنثی شدن جهت ها می شود.(مربع با ساختارهای معابد به خصوص معابد یونانی ،آتشکده های ساسانی و مساجد اسلامی کاملا منطبق است.)

از دیگر خصوصیات مربع خلوص ،سادگی ،یکپارچگی ،تعادل و ایستایی مربع در تفکیک ،ترکیب ،اضافه و حذف از بین می رود . خصوصیت مربع به سمت اشکال و خطوطی که با آن ترکیب و یا حذف شده است متمایل می شود و تحت تاثیر عمودها افق ها و مورب ها و منحنی ها قرار می گیرد.  

نشانه هندسی مثلث  

 

مثلث از اشکال هندسی اصلی با 3 ضلع و زاویه یکسان(متساوی الاضلاع) است و خصوصیات نشانه هندسی مثلث :ایستا،پایدار در حالت توازون بر روی قاعده،دارای 3 زاویه که موجب ایجاد جهت به سمت بیرون شده است.

مثلث مقاوم است و وزن را تحمل می کند راس مثلث انرژی را می گیرد و به درون می آورد.(در قدیم زیگورات ها را اتاق های هرمی می ساختند و معتقد بودند که انرژی را به داخل معبد می آورد و حالت تفکر را به وجود می آورد.

مثلثی که روی قاعده قرار گرفته باشد از مربع پایدارتر است ولی مثلثی که روی راس قرار گرفته باشد ناپایدارترین فرم است.  

نشانه های بازنمایی شده(برگرفته از طبیعت)  

اینگونه نشانه ها به نوعی بازنمایی و برگرفته از اشکال موجود در طبیعت هستند که به طور مستقیم و غیر مستقیم اشیاء،گیاهان ،موجودات و انسان هستند یا قسمت هایی از طبیعت را بازنمایی و ارائه می دهند.

این نشانه ها در مواردی در قالب و کادرهای هندسی به طور تلفیقی ارائه و ترسیم شده اند در این حالت تاثیر کادر قاب هندسی را به طور تلفیقی و همزمان ارائه داده و مفاهیم و تاثیر آن ها را به همراه دارند.  

نشانه های نوشتاری برپایه زبان (حروف و خط)  

این نشانه ها بر پایه نوشتار شکل گرفته اند و پایه آن ها خطوط خوشنویسی سنتی و یا برگرفته از چاپ و حروف چاپی است.

اینگونه نشانه ها محدویت جغرافیایی ،بومی،منطقه ای دارند و نسبت به دودسته قبلی محدودتر هستند.این نشانه ها به سه دسته عمده تقسیم می شوند:

1-تک حرفی(منوتایپ)

2-چندحرفی(لوگوتایپ)

3-کلمه ای (تایپوگرافی

ارتباط معلم با دانش آموز

     ارتباط معلم با دانش آموز

همه ما در هر سن و سالی که باشیم، هیچ گاه خاطره های خوشی را که از معلم های خوبمان در دوران تحصیل داشته ایم از یاد نمی بریم.

در واقع همین قدر که این خاطره ها برای ما شیرین و به یادماندنی هستند، تأثیراتی هم که از خود به جای می گذارند قابل توجه و ماندگارند. بنابراین رابطه بین دانش آموز و معلم یکی از بهترین ارتباطاتی است که ما در طول زندگی خود تجربه خواهیم کرد.

هنر تدریس

بسیاری از دانشمندان تدریس را هنر می دانند و معتقدند تا زمانی که فردی علاقه و هنر علم آموزی را نداشته باشد نمی تواند مدرس موفقی باشد. اما بعضی دیگر عقیده دارند که معلمی علمی است که می توان اصول آن را پس از طی مراحل، کسب کرد و در کلاس درس به مرحله اجرا گذاشت. عده ای نیز معلمی را ترکیبی از هنر و علم می دانند؛ یعنی معلم از علم خود برای انتخاب مواد آموزشی و از هنر خود برای نحوه تدریس آن ماده آموزشی استفاده می کند.

- معلم به عنوان کارشناس؛ معلم ها باید در مورد مواد و موضوعات آموزشی و همچنین در مورد شیوه های تدریس آنها تصمیم گیری کنند. در طول هفته صدها تصمیم به ذهن معلمان خطور می کند که انتظار دارند برای آنها جواب های مناسبی بیابند.

- معلم به عنوان مشوق؛ معمولا معلمان از خود سؤال می کنند که چگونه می توانند دانش آموزان را به صورت فعال در خصوص یادگیری درگیر کنند؟ بسیاری از اعمال معلم در برانگیختن دانش آموزان و ارتقابخشیدن سطح فکر آنها مؤثر است .در واقع می توان گفت یکی از مهم ترین نقش هایی که معلم می پذیرد این است که خود را به عنوان عاملی محرک و مشوق بداند.

- معلم به عنوان مدیر کلاس؛ نحوه مدیریت کلاس و برقراری ارتباط با تک تک دانش آموزان یکی از مهم ترین وظایف معلمان است؛ اینکه معلم بتواند به طریقی مطلوب از عهده اینگونه وظایف برآید، نقش مهمی در چگونگی انجام وظیفه او خواهد داشت. این مدیریت کلیه تصمیم گیری ها و اعمالی را که برای نظم بخشیدن به کلاس لازم است و تحت عنوان انضباط مطرح می شود، شامل می شود. منظور از اینگونه مدیریت، نگهداری یا فراهم آوردن محیطی است که در آن یادگیری صحیح همراه با کاهش مسائل و مشکلات برای دانش آموزان انجام می شود.

- معلم به عنوان مشاور؛ دانش آموزان معمولا با ورود به مدرسه با مسائل جدیدی روبه رو می شوند که برای حل آنها نیاز به مشورت پیدا می کنند و در این راه بهترین کسی که   می تواند به دانش آموز کمک کند معلم اوست. اگرچه نمی توان از معلمان انتظار داشت   که مانند مشاور عمل کنند ولی باید نسبت به رفتار شاگردان خود مشاهده گران حساسی باشند. همچنین زمانی که احساسات دانش آموزان مانعی برای یادگیری آنهاست، باید پاسخ مناسب و راهکار مؤثری به آنان ارائه دهند و در صورت لزوم آنها را نزد مشاور و متخصص مربوط بفرستند.

- معلم به عنوان الگو؛ بسیاری از دانش آموزان با ورود به فضای آموزشی سعی می کنند الگویی برای خود برگزینند؛ ولی معمولا معلم نخستین گزینه ای است که انتخاب می کنند. بنابراین معلم باید بتواند از هر نظر الگوی خوبی برای دانش آموز خود باشد. در واقع یک معلم علاقه مند که حتی خوب هم تدریس نمی کند، در مقایسه با معلمی که خوب تدریس می کند ولی با جدیت و اشتیاق موضوع را دنبال نمی کند، دانش آموزان را بیشتر به درس علاقه مند می سازد؛ زیرا معلمان در هر حال به عنوان الگویی برای دانش آموزان هستند.

اصلاح ارتباط

اگر خواهان اصلاح و بهبود روابط موجود در کلاس هستیم، باید از کجا شروع کنیم؟ باید بررسی کنیم و ببینیم چگونه به دانش آموزان پاسخ می دهیم. چگونگی ارتباط معلم با دانش آموز بسیار مهم است و نوع این ارتباط تأثیری مثبت یا منفی بر دانش آموز می گذارد. معلمانی که خواهان اصلاح روابط شان با دانش آموز هستند باید مکالمات آزاردهنده و توهین آمیز را کنار بگذارند و روش خود را عوض کنند. معلم برای آنکه بتواند به ذهن دانش آموز راه یابد، ابتدا باید به دل او راه پیدا کند. معلم فقط زمانی می تواند به ذهن دانش آموز راه پیدا کند که ابتدا بتواند به دل او راه یابد و دانش آموز نیز فقط زمانی می تواند درست فکر کند که بتواند درست هم احساس کند.

والدین و معلمان در گفتار روزمره شان کلمات نادرستی بر زبان می آورند. این کلمات ناسالم که به طور مرموزی در گفتار متداول بزرگ ترها نهفته است، پیام های مخربی هستند که کودک تحت تاثیر آنها، دیگر به استعدادهای خود و فهم و درکش از محیط پیرامون اعتماد نخواهد کرد، منکر احساساتش می شود و نسبت به ارزش های خود دچار شک و تردید خواهد شد.

والدین و معلمان باید این کلمات ناسالم را در گفتارشان از بین ببرند. رفتارهای نادرست و کلمات ناصحیح باعث پرخاشگری و لج بازی بیش از حد کودک می شود.

در واقع سلامت روانی بستگی به این دارد که شخص به واقعیت های درون خویش اعتماد کند. چنین اعتمادی در فرایندهای خاصی به وجود می آیند که می توان آنها را شناخت و به کار بست.

اغلب اوقات معلم از تاثیر زیاد حرف هایش بر زندگی دانش آموزان آگاه نیست. متأسفانه معلمان برخلاف خلبان ها یا پزشکان کمتر آموزش های فشرده ای در مورد مهارت های مربوط به ارتباط صحیح با دانش آموزان می بینند؛ حال آنکه کار آنها بسیار حساس است و تربیت ذهن پاک کسانی را برعهده دارند که رفتار آنها می تواند در آینده بر بسیاری از اطرافیانشان هم مؤثر باشد.

معلمان باید بتوانند علاوه بر ایجاد انگیزه، مشوق خوبی برای یادگیری بیشتر دانش آموزان باشند، اعتماد به نفس آنها را بالا ببرند و مانع از ترس و خشم و هیجانات مخرب شوند. معلمان نیز مانند والدین باید برای برقراری ارتباط صحیح، مهارت داشته باشند و آموزش های لازم را در این خصوص دیده باشند.

در واقع سازگاری داشتن در ارتباط نوعی موفقیت است و مستلزم تمرین و ممارست زیاد است. هر پیامی که دانش آموزی از سوی معلم خود دریافت می کند، بسیار مهم است.

تشویق

تشویق شامل دو بخش است؛ آنچه ما به دانش آموز می گوییم و آنچه او خودش به خود تلقین می کند و باور دارد. گفتار ما باید نشان دهد که از کوشش ها و کمک ها و موفقیت های دانش آموز، کدامیک را دوست داریم. آن وقت او کم کم خودش متوجه می شود چه توانایی ها و قابلیت هایی دارد.اگر اظهارنظرهای ما رویدادها و احساس ها را واقع بینانه و همراه با قدردانی توصیف کند؛ نتایجی که دانش آموز درباره خودش به دست می آورد نتایجی مثبت و سازنده خواهد بود. در فرایند تشویق باید از اعمال مشخص فرد قدردانی شود، نه اینکه فقط صفات او ارزیابی شود.

ایجاد انگیزه .

اغلب معلم ها خواهان آن هستند که بدانند چگونه می توان در دانش آموز انگیزه یادگیری ایجاد کرد. پاسخ این است که در او احساس اطمینان و اعتماد ایجاد کنید تا بتواند شکست را متحمل شود. زیرا مهم ترین مانع یادگیری ترس است؛ ترس از شکست، ترس از توبیخ و ترس از نادان به حساب آمدن. اما معلم موفق این امکان را برای هر دانش آموز فراهم می آورد که وقتی اشتباه می کند خودش را از تنبیه و مجازات در امان بداند. از میان بردن ترس در دانش آموز، زمینه ای برای تلاش و کوشش در او ایجاد می کند. پذیرفتن اشتباه دانش آموز با روی خوش، او را به یادگیری تشویق می کند .

هنگامی که یک معلم به دانش آموز خود پیام می دهد که هوش و ذکاوت کافی برای پیشرفت تحصیلی ندارد، او نیز کم کم باور می کند که همین طور است واقعا هم نمی تواند به خوبی پیشرفت داشته باشد  . گاهی یک تشویق کوچک باعث می شود فرد به موفقیت بسیار بزرگی دست پیدا کند، بنابراین شاید هیچ کس نتواند جایگزین نقش معلم در زندگی ما شود.

فعالیتهای ورزشی

       

                                       

 

                        فعالیت های ورزشی، پادزهر تنبلی مغز 

 

 

تاکنون عقیده همگانی این بود که ورزش، بدن را سالم نگه می دارد. حالا دو تن از پژوهشگران مغز در آلمان ثابت کرده اند حرکت بر بازدهی نیروی دماغی مغز نیز می افزاید. اینان می گویند جامعه سالم، جامعه یی ورزشکار است.

آلمانی ها علاقه عجیبی به ورزش دارند، این را نه تنها آمار، بلکه مثلاً ساعت کار استخرهای شنای محله ها هم نشان می دهد این مراکز تقویت عضله موظفند در هفته ، دست کم دو روز از ساعت 6 صبح آماده پذیرایی از «ورزش دوستانی» باشند که پیش از رفتن به کار، مایلند تنی به آب بزنند و با سوزاندن کالری، انرژی جدیدی برای انجام وظایف روزانه خود کسب کنند. شمار کسانی که بعد از کار روزانه ، ساک ورزشی به دست به این و آن کلوپ ورزشی می روند یا تک تک و گروه گروه به دو و دوچرخه سواری و فوتبال در پارک ها می پردازند، کم نیستند. در این جامعه، این واقعیت که ورزش، بدن را سالم نگه می دارد، امری بدیهی است.

حالا دو تن از پژوهشگران مغز این دیار، طی بررسی ثابت کرده اند حرکت، در سلامتی مغز و فعالیت های آن هم تاثیر مثبت بسزایی دارد. نتایج این پژوهش نشان می دهد فعالیت های ورزشی، از تقلیل قدرت روحی - روانی انسان جلوگیری می کند و بر بازدهی نیروی دماغی او می افزاید. یکی از این پژوهشگران، دکتر رالف راین هارت می گوید؛ مغز می تواند پس از فعالیت های ورزشی، سریع تر و موثرتر کار کند.

این دو پژوهشگر برای اثبات ادعای خود، فعالیت های یک گروه از دانشجویان دانشگاه اولم را بین سال های 2005 تا 2008 به دفعات مورد مطالعه قرار دادند. موضوع پژوهش این بود؛ آیا فعالیت های ورزشی بر فعالیت های دماغی دانشجویان تاثیر می گذارد؟

پیش از آغاز کار، تیم پژوهشگر، میزان فعالیت و توانایی های دماغی این دانشجویان، از جمله میزان تمرکز و ظرفیت فراگیری و حفظ واژه ها از سوی آنان را مورد آزمایش قرار داد. این پژوهشگران، پس از آن دانشجویان را به دو گروه تقسیم کردند؛ یک گروه باید دو تا سه بار در هفته بدود. گروه دیگر، از انجام هرگونه فعالیت ورزشی معاف شد.

پس از شش هفته، دو گروه بار دیگر مورد آزمایش قرار گرفتند و نتایج این بررسی با برآورد های آزمایش شش هفته پیش مقایسه شد. نتیجه کار کاملاً روشن بود؛ تیم پژوهشی توانست ثابت کند ظرفیت فراگیری و ذهنیت تصویری گروه «ورزشکار» نسبت به شش هفته پیش افزایش یافته است. بر اساس این نتایج، این گروه خوش خوتر عمل می کرد و می توانست بهتر و بیشتر تمرکز کند.

تیم پژوهشگر پس از چند بار تکرار این آزمایش ها، سرانجام ثابت کرد فعالیت های ورزشی نه تنها توانایی های انسان را به طور کلی بالا می برد، بلکه تاثیرات پایدار هم دارد. در اثر فعالیت های جسمانی، گردش خون روان تر صورت می گیرد و در نتیجه بر قدرت دفاعی بدن افزوده می شود. از سوی دیگر، از آنجا که فعالیت های پیوسته ورزشی بر تولید پروتئین، بیش از حد معمول می افزاید و این ماده نیز به نوبه خود برای رشد سلول ها و شبکه های عصبی ضرورت دارد، توانایی های روحی و دماغی انسان نیز تقویت می شوند چون فعالیت های مغز، به نوعی به رشد این سلول ها و ارتباطات شبکه یی آنها ربط دارد.

پژوهشگران آلمانی از این نتایج، تنها برای تشویق شهروندان این کشور به اجرای فعالیت های بیشتر ورزشی سود نمی جویند. دانشمندان رشته های دیگر از جمله پزشکی نیز تاثیر آنها را در بهبود بیماری هایی نظیر آلزایمر و پارکینسون (لقوه) آزمایش کرده اند. این پزشکان ثابت می کنند سلول های مغزی در اثر فعالیت های جسمی، واکنش شدید نشان می دهند و از این رو می توانند توانایی هایی را که به نظر می رسیده از بین رفته اند، دوباره بعضاً به فعالیت وادارند، یا از بدتر شدن «وضعیت فراموشی» بیمار جلوگیری کنند.

کلوپ ها و انجمن های ورزشی هم برای جلب بیشتر آلمانی ها به ورزش، از استفاده از این نتایج غافل نمانده اند. این شعار را در صدر تبلیغات اغلب آنها می توان دید؛  

             برای بهره گیری کامل ازظرفیت روحی روانی خودبه ما بپیوندیدو ورزش کنید

تاثیر رنگ بر زنان و زندگی

  

 

 

 

رنگ ها به لحاظ روان شناسى روى افراد تأثیرات خاصى دارد. هر فرد به رنگ خاصی تمایل بیشترى دارد. در این میان محققان دریافته اند که رنگ ها روى زنان و مردان تأثیرات متفاوتى برجاى مى گذارد.

زنان نسبت بهرنگ آبى
احساس خاصى دارند و به همین علت است که وقتى فردى را که آبى پوشیده مى بینند نسبت به او اعتماد بیشترى نشان می دهند و در برخورد با او راحت تر هستند.

یک زن ازرنگ قرمزمعناى عشق و محبت را احساس مى کند بنابراین وقتى شاخه گل قرمز رنگى به او هدیه مى کنید، براى او این مسئله تداعى مى شود که دوستش دارید.

رنگ هاى تیره و پررنگ
به زنان احساس قدرت و خشونت می دهند. بنابراین اتاق هایى که رنگ هاى تند و تیره دارند در زنان احساس انرژى و قدرت ایجاد مى کند.

اگر مى خواهید احساس جوانى و نشاط را در کسى پیدا کنید حتماً اتاقى را در خانه به     رنگ سبز

در آورید.

خواب

خانم ها براى ایجاد آرامش و داشتن مکانى دور از استرس باید در ایجاد رنگ آمیزى در دکوراسیون خانه به نکاتى توجه داشته باشند. مثلاً به کار رفتن رنگ هاى سرد در اتاق خواب و وسایلى مثل روتختى و ملحفه ها باعث مى شود که احساس آرامش با خوابى آرام ایجاد شود. بنابراین اگر رنگ دیوارهاى اتاق خواب را با رنگ هاى سرد ملایم رنگ کنید، آرامش را به اتاق برده اید.

یادتان باشد قرار گرفتن کوسن ارغوانى روى مبلمانى که رنگ خنثى دارد باعث توانایى در تخیل مى شود و احساس توانگرى ایجاد مى کند.

لباس

لباس هایى با رنگ سبز و زرد و آبی تیره احساس قابلیت و اعتماد ایجاد مى کند. به این دلیل سعى کنید از رنگ خاکسترى کمتر استفاده کنید و از رنگهاى سیر یا روشن بیشتر استفاده کنید. رنگ قهوه اى رنگى شیک است ولى در لباس این رنگ احساس خستگى و یکنواختى ایجاد مى کند.

اضافه کردن رنگ هایى مثل زرد، طلایى و سبز به رنگ هاى یکنواخت باعث مى شود تا آنها درخشش بیشترى پیدا کنند.

 

رنگ در محیط کار

لباس هایى که به رنگ خاکسترى تیره، مشکى و سورمه ای هستند در محیط کار از شما چهره اى موفق، آگاه و جدى مى سازد و لباس سفید احترامى را که در مراسم رسمى ایجاد مى کند، تداعى مى کند.

معجزه رنگ

وقتى احتیاج دارید که روحیه تان شاد شود، باید بدانید رنگ هاى زیبا تنها در کارت پستال ها و نقاشى ها وجود ندارد. شما مى توانید رنگ هاى زیباى رنگین کمان را به خاطر بیاورید.

تحقیقات نشان داده است مى توانید با احاطه کردن خود به وسیله رنگ ها، روحیه خود را بهبود بخشید. حتى یک شىء کوچک رنگى مانند دستبند یا یک کیف دستى مى تواند براى روحیه شما مفید باشد.در اینجا به شما نشان داده مى شود که رنگ ها مى توانند چه معجزاتى را انجام دهند.

زرد:رنگى است که زمانى شما آن را انتخاب مى کنید که احتیاج داشته باشید روح و روانتان روشنى و شفافیت پیدا کند. مردم قدیم معتقد بودند زرد، رنگ بینش و بصیرت است. یک کیسه کوچک زرد رنگ را با برگ هاى عطرى پر کنید و در جایى آویزان کنید.

آبى:رنگ آبى تأثیرى آرام بخش دارد و باعث ایجاد حالت سکون و آرامش مى شود.

نارنجى:این رنگ حس خوش بینى را به شما القاء مى کند و در زمانى که شما احساس سستى یا کسل بودن مى کنید، این رنگ محرک بسیار خوبى است.

سبز:
به فکر و ذهن حالت تعادل مى بخشد و همچنین مى تواند در برابر روزهاى تکرارى، روحیه تازه ای به شما ببخشد. با داشتن این رنگ در اطراف خود احساس مى کنید که همه چیز را تحت کنترل دارید.

قرمز:
این رنگ مى تواند میزان انرژى را در شما افزایش دهد و باعث تحریک ضربان قلب مى شود. گفته مى شود مشاهده رنگ قرمز دقیقاً مانند تزریق آدرنالین است( آدرنالین هورمون قسمت مرکز غده فوق کلیه است که بالابرنده فشارخون است)، استفاده از این رنگ باعث مى شود از سستى و رخوت کار بعدازظهر جلوگیرى شود.

بنفش:رنگ گل هاى یاس و بنفشه که مى تواند براى حس خلاقیت شما جرقه اى باشد.

 

 

رابطهُ مادر و دختر

 

                        

اگر رابطه مادر و دختر مانند دو خواهر باشد یا حتی اگر مدام مشاجره داشته باشند، نگران نباشید، می توانید این رابطه را بهبود بخشید.


1
. نکته مثبت این رابطه: دبورا تانه استاد زبان شناسی در دانشگاه واشنگتن می گوید: برحسب معیار رابطه سالم اگر مادر و دختر طوری رفتار کنند که اعتماد به نفس یکسانی را منعکس کنند، یک ارتباط سالم و مثبتی است.

چرا این ارتباط چالش برانگیز است:

گاهی اوقات دختر به یک مادر نیاز دارد نه به یک دوست. مطالعات آنچه را که اغلب خانم ها می دانند ثابت کرده است زمانی که دخترها با تغییرات بزرگی در زندگی شان مواجه می شوند، مثل مادر شدن، به مادرشان به عنوان یک مشاور و راهنمای باتجربه اعتماد می کنند نه به عنوان یک دوست. این تغییر می تواند برای مادرها هم سخت باشد. آنها ممکن است صدمه ببینند برای مثال، وقتی دخترها، مادرشان را به علت هماهنگ نبودن با تکنولوژی و مدهای جدید سرزنش می کنند. گیل سالتز روانپزشک بیمارستانی در نیویورک می گوید: مادرهایی که دخترانشان را به عنوان دوستانشان فرض می کنند از آنها انتظار دارند که از نسلی که در آن هستند خارج شده و پا را فراتر بگذارند. درواقع هم نسل آنها شوند.


بهبود بخشیدن به این ارتباط:

سالتز معتقد است که هر دوی طرفین بایستی به نقشهای همدیگر احترام بگذارند. درک کردن فاصله نسلها از اهمیت زیادی برخوردار است. به عبارت دیگر، متناسب با سنتان رفتار کنید. این مورد در مورد پدرها هم صدق می کند. برای مثال: مطرح کردن مسائل و مشکلات یک دختر با مادرش طبیعی است اما زمانی که مادر این مسائل و مشکلات را برای پدر فاش می کند، ارتباط پدر و دختر به خطر می افتد.


2. رابطه خواهرانه:

باوجود رابطه دوستانه، رقابت بین آنها وجود دارد.
نکته مثبت این رابطه: شما آشکارا همدیگر را دوست دارید زیرا شما می خواهید شبیه همدیگر باشید و علیرغم تفاوت سنی تان، همدیگر را خوب درک می کنید.


چه چیزی چالش برانگیز است:حس رقابت.

سالتز می گوید: همیشه حس رقابت در خانواده ها وجود دارد اما ما این موضوع را بروز نمی دهیم. دقیقا چنین چیزی زمانی اتفاق می افتد که نقشها خواهرانه و محو می شود. درها برای دختران باز می شود همانطور که آنها درها را روی مادرانشان می بندند. این موضوع باعث تنفر و دعوا می شود. همچنین دخترها اغلب خودشان را با مادرانشان مقایسه می کنند. آنها ممکن است اینگونه تصور کنند که مادر من باهوش تر و موفق تر از من است.


بهبود بخشیدن به این ارتباط:

برای اینکه هرگونه حس رقابتی را از بین ببریم، تانن پیشنهاد می کند که آنچه که رقیبمان احساس می کند را درک کنیم و رقابت جو نباشیم. اگر اوضاع وخیم شد، جدا بودن از هم به هر دو کمک می کند تا آنچه را که از دیگری نیاز داریم یا حتی نیاز نداریم را تشخیص دهیم. درمورد آن صحبت کنید و این بار با عبارات جدید شروع کنید.


3. شخصیت های مخالف:

مادر شخصیتی سرسخت، مستبد و مخالف دارد و شما اینطور نیستید. ممکن است تصور کنید که شما با مادرتان ژن یکسان دارید اما این درحالی است که شباهت هایی وجود داشته باشد.


نکته مثبت این رابطه:

مخالفتهای مکرر شما با مادرتان زیبا نیست اما همه دعوا و منازعه های شما یک هدف خاصی را دنبال می کند. لی شارکی استادیار مطالعات زنان در دانشگاه مین می گوید: تصور ما از مادران یک شخص حساس و کسی که تربیت بچه ها را به عهده دارد می باشد اما این درست نیست. مادر صرفاً مسئول پخت و پز غذا برای بچه ها نیست بلکه او برای حفظ سلامتی بچه ها تلاش می کند.


چرا این ارتباط چالش برانگیز است:

دعوا کردن با مادرها درمورد چیزهایی شبیه دوست پسر، قد موها، یا جتی سلامت مادرها برای خانم ها گیج کننده است. تانن می گوید: هر کدام از طرفین احساس بی قدرتی می کنند. مادرها احساس می کنند که نادیده گرفته شده اند و سر به سر دخترها می گذارند. دخترها هم اذیت می کنند و حالت تدافعی به خودشان می گیرند.


بهبود بخشیدن به این ارتباط:

تانن می گوید: مادرها قدرتشان را دست کم می گیرند و برعکس قدرت دخترهایشان را دست بالا می گیرند. دخترها می توانند در گفتگوهایشان با اهمیت قائل شدن برای مادرانشان به آنها کمک کنند. با تکرار این جمله " همانطور که شما گفتی..." مادرها تصور می کنند که حتی اگر نصیحت های آنها را نادیده می گیرید حداقل به آن گوش می دهید.


4. تربیت کاملا برعکس:

نقشهایتان به دلیل سن، سلامتی، وضعیت مالی یا فرهنگ با هم عوض می شود. دخترها بیشتر آمادگی این را دارند که از مادرانشان مراقبت کنند.


نکته مثبت این رابطه:

کارن فینگرمن استادیار دانشگاهی در هند با تخصص در زمینه مطالعات خانواده و فرزند می گوید: هرچقدر سن مادر بالاتر می رود حتی اگر مشکلات سلامتی اش رو به بهبود باشد، ما می بینیم که روابط مادر و دختر هم بهبود می بخشد. دخترها احساس نیاز می کنند و مادرها عاشق دخترانشان می شوند. هر دو طرفین نقش یکدیگر را می پذیرند.


چرا این ارتباط چالش برانگیز است:

گذشتن از قدرت و صلاحیت کار سختی است. زمانی که دخترها با بلاتکلیفی و هرگونه ابهامی مواجه شوند یا احساس نیاز کنند، تنش ایجاد می شود و مادرها فکر می کنند که نیاز به کمک آنها نیست. این مبحث در خانواده های نسل اول یا در خانواده هایی که مادر و دختر در دو دوره و دو شرایط مختلف رشد کرده باشند به وجود می آید. دختر، مادرش را تشویق می کند تا عواملی را که باعث این اختلاف شده اند را از بین ببرد و آنها را هدایت کند.


بهبود بخشیدن به این ارتباط:

شرکی پیشنهاد می کند که دخترها برای مادرانشان ارزش بیشتری قائل شوند همانطور که مادران به دخترها قدرت و اختیار کمتری باید بدهند. درمورد رسم و رسوم و فرهنگی که بین هر دوتان مشترک است صحبت کنید. این عامل باعث می شود که دختر ها هویتشان را بهتر بشناسند و اهمیت بیشتری برای مادرهایشان قائل شوند.


5. لازم و ملزوم یکدیگر:

هیچ تصمیمی بدون اجازه و تایید دیگری گرفته نمی شود که این مورد هم خوب است و هم بد.

نکته مثبت این رابطه:

برای دخترها، مطابقت و شباهت مساوی است با نزدیکی. مادرها و دخترهایی که لازم و ملزوم یکدیگر هستند، شباهت ها و تفاوت هایشان را بررسی کنند. زمانی که همه چیزها موافق و سازگار است، همه چیز بر وفق مراد است و طرف مقابل را همان کسی که همیشه می توانید روی آن حساب کنید فرض می کنید.

چرا این ارتباط چالش برانگیز است:

وقتی روی شباهت ها تاکید می شود، تشخیص دادن تفاوت ها کار مشکلی است. زمانی که نظرها با هم فرق دارد، سعی می کنید که اجازه طرف مقابل را جلب کنید. دختر مجبور است که درک کند که مادر مسئول همه چیز نیست. همچنین مادر هم بایستی متوجه شود موفقیت های دختر، موفقیت های او نیست و شکست های دختر شکست های او نیست.

بهبود بخشیدن به این ارتباط:

سالتز می گوید: این ارتباط بسیار سخت است. زیرا ارتباط آنها از ترس رها شدن از یکدیگر جلو می رود. او پیشنهاد می کند حد و مرزهایتان را کم کم درست کنید. دخترها باید بر نظر مادرانشان بسیار اهمیت قائل شوند سپس تصمیم قطعی به صورت مستقل گرفته شود. بنابراین بیشتر خانم ها سعی می کنند مادران موافقی باشند. این تنها کافی نیست به هرحال آنها شما را بیشتر دوست دارند.